درد و دل کولوچه ای
دیشب موقع خواب: ارمیا: مامان نی نیا منو دوست ندارن. مامان: چرا گلم دوست دارن. ارمیا: آخه اونا لباسمو خراب کردن. و بعد رفت اتاقشو و لباسی رو که تازه براش گرفتیم و اولین روزی بود که می پوشید رو آورد و دیدم بند کلاهش رو کشیدن و فقط کلاهش جمع شده. مامان: اشکال نداره عسلم می خواستن باهات شوخی کنن و دوست بشن. ارمیا: نه مامان اونا منو دوست ندارن، منو می زنن. من بزنمشون؟ مامان: نه ناز مامان زدن خوب نیست باهاشون دوست بشو. برو پیش خاله نسترن وایسا و اگر اذیت کردن بهش بگو. ارمیا: ( با...
نویسنده :
مامان ارميا و ایلمان
12:23